بنام خدا

سلام

وقتی دیدم داره همه رشته ها پنبه میشه دیگه نتونستم جلوی بند انگشتامو بگیرم که میخواستند افکارم رو بر صفحه کلید پتایپند و بر نمایشگر نشان دهند.

همون طور که از عنوان فهمیدین موضوع محاکمه ی سر چشمه های فساد هست.

بدون مقدمه دوست دارم برم سر اصل مطلبآقای خامنه ای رهبر معظم نظام جمهوری اسلامی(فردی که به جز اون به هیچ کسی دیگه اعتماد ندارم و به جز ایشان بقیه مقدس مآبانی بیش نیستند) بعد از انتخابات در نماز جمعه ای آبروی عده ای از این سران رو خریدند. شاید چون سرشان هنوز به تنشان می ارزید. والله اعلم

و در عوض از احمدی نژاد رئیس جمهور محبوب من و خیلی از دوستان من و خیلی از مردم کشورم و خیلی از مردم هم دین و هم کیش من در سراسر دنیا، حسابی تعریف و تمجید کردند و البته ایرادی مبنی بر اینکه قبل از اثبات جرم اتهام نباید زد، بر ایشان گرفتند.

آن زمان هنوز احساس خطری از پنبه شدن این رشته حق و عدالت نکردم. چون رفتار غیر منصفانه برخی از این سران، تنور محاکمه آنها رو در آینده ای نزدیک فروزان تر و داغ تر نمود.

اما در این نماز عید سعیط فطر، دوباره رهبر عزیزم در سخنان گوهر بار خود از اینکه آبروی کسی را بدون اثبات جرم ببریم، انتقاد کردند و گفتند البته شاید اینان مجرم باشند، ولی باید اول اثبات شود و بعد علنی شود.اشاره سخنشان هم به دادگاه های علنی در این چند وقت گذشته بود که برخی متهمان برخی از این سران رو به برخی جرائم متهم کردن.

من کاملاً منظورم رهبر عزیزم رو فهمیدم، فهمیدم که دغدغه ی ایشان احتمال رفتن آبرویی به نا حق باشد. که وقتی رفت دیگه نمیشه برش گردوند. 

اما حال احساس خطر میکنم که خدای ناکرده همین سخنان گوهر بار ایشان باعث سوء استفاده آن متهمان اصلی شود و باعث مظلوم نمایی بیشتر آنها شود.

همان طور که اکنون شاهد هستیم.

نکند این مظلوم نماییها باعث شود از همت جزم شده قوه ی قضائیه کاسته شده و از امید مردم نیز به خاطر غیر علنی شدن دادگاه هایی که قرار بود علنی باشند کاسته شده و کم کم تمام این اتفاقات به ورطه فراموشی رفته و جرقه های زده شده در نطفه خفه شوند.

 که اگر چنین شود ظلمی فراتر از رفتن آبروی برخی حقیران است که به اسلام و انقلاب و نظام و مردم، به نا حق روا داشته شده. و پاسخگویی آن در قیامت و در پیشگاه  خداوند از پس هیچ احدی بر نخواهد آمد. 

اگر اینان که تظلم خواهی نمودند و فریاد برآوردند آبرویمان رفته، واقعاً از این اتهامات مبری باشند و اسلام و انقلاب و نظام و مردم را مانند تخم چشمانشان پاسدار باشند، نباید از رفتن آبرویشان بترسند که خدا آبروی به نا حق رفته را به بهترین نحو بر میگرداند. 

 مگر نه این که آبروی اسلام و انقلاب و نظام و مردم ایران مهمتر از آبروی خدتمتگزاران است. که اگر این آبرو رود به طبع آن آبروی همه رفته، نه تنها آبروی این سران. 

حال که این شیطان صفتان از هر حرف حقی به نفع خودشان سوء استفاده میکنند و هر ملایمتی را با زبری پاسخ میدهند، پس ای خدا تنها امیدمان در این عصر تو هستی که هر چه زود تر فرج آن منجی بشریت را بر ما ارزانی داشته و جهان را از این منابع فساد که تنها بویشان عالم را به فساد کشانده رهانی دهی.

باشد تا روزی را به چشم خود شاهد باشیم که این به قول امام خمینی "شیوخ مقدس مآب" باشند که بر حضرت مهدی معترض شده و بر علیه او قیام می کنند، به خاطر دین جدید!!!والسلام

دسته ها : سیاسی
سه شنبه سی یکم 6 1388
بنام خدادوباره موضوع داغی پیش اومد که من دست به صفحه کلید رایانه ام ببرم. البته اون قدر داغه که نوک انگشتام داره میسوزه.میدونین اون موضوع چیه؟موضوع ، دیدگاه جناب حسنی مجری برنامه کوله پشتی در مورد برنامه مبارزه با اراذل و اوباشه..البته فکر نکنین خوشحالم این موضوع پیش اومده. نه، ولی نمیتونم ساکت بشینم و اون مجری افکار مسموم شاید دیگران، ولی به احتمال قوی خودش رو به خورد مردم بده؟نمیدونم چطور ایشون فکر میکنه که برخورد خشن با اراذل و اوباش ضایع کردن حقوق شهروندیشونه.به نظر شما اگه کسی حقوق شما رو پایمال کنه برای حداقل جبران این حقوق از دست رفته باید چکار کرد. مگر نه اینکه حداقل جبران، رفتار متقابل طبق همون کاریه که اون اراذل انجام دادن؟مگر نه اینکه اگر کسی با مشت و لگد افتاد به جونت ، تو هم طبق دستورات اسلام و با مجوز قانون میتونی حداکثر با همون روش و همون شدت مقابله به مثل کنی؟خب، این اراذل اوباشم هر غلطی که ممکن بوده کردند. با قمه زدن، با مشت زدن، با لگد زدن، تو سری زدن، مو کشیدن . همه این اعمال رو میشه دقیقاً عین اون رو  بر  مجرم این اعمال اجرا کرد. خب نیروی انتظامی هم همین کار رو کرد و نه بیشتر. تازه اونم قانونیو تازه اون اراذل اوباش با شمشیر افراد رو زخمی هم کردن که باز هم میشه دقیقاً همین عمل رو روی اونها متقابلاً انجام داد. که دیگه نیروی انتظامی از حسنی ترسید و این کار رو نکرد؟؟؟!!!این اعمال اعمالی بود که میشد متقابلاً روی مجرم پیاده کرد.اما اعمال دیگشون چی ؟ همه این کارها رو میشه تو این دنیا 90 درصد جبران کرد.اما هتک حرمتها که موندن، این هتک حرمتها حتی با هزاران چک و لگد نیز جبران نمیشه. حکم اعدام هم از عذاب اخروی این اراذل به خاطر هتک حرمت کم نمیکنه. حالا این جناب حسنی خودشو جای اون خانوده ای بذاره که به مادرش، به خواهرش بی حرمتی شده.آیا خود این جناب حسنی انکار میکنه اگه توانایی مقابله با عاملان بی حرمتی به خانواده اش رو داشت، میومد اونها رو  به بدترین نحو شکنجه میداد و به بدترین نحو میکشت.بله اون تو وضعیت آدمهای بی حرمت شده قرار نگرفته.پس اگر هم به صورت خلاف قانون اراذل اوباش مورد ضرب و شتم قرار میگرفتند نیز اون هیچ حرفی نمیتونست بزنهمگر نه؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!والسلام  
دسته ها : سیاسی
پنج شنبه چهارم 5 1386
بنام خدا با سلام امروز در تیتر روزنامه اعتماد ملی از قول جناب مهدی کروبی دیدم نوشته بود با خواب نمیشود مملکت را اداره کرد.توجه هم رو جلب کرد تا اینکه دو سه خط از اول اون رو خوندم.دیدم ایراد به آیت‌الله جنتی وارد نموده ، که ایشان از قول یکی از قول یکی از دوستان که در خواب مادر فوت شده خود را دیده است ، که مادرش در خواب به پسرش گفته به احمدی نژاد رای بده. آیت‌الله جنتی آن طور که به نظر میرسد این مطالب را در نماز جمعه بیان نموده اند. حال این جناب مهدی کروبی این ایراد را به ایشان گرفته که با خواب نمیشود مملکت را اداره کرد. در جواب به جناب کروبی باید چند چیز را به ایشان متذکر شوم. 1 – اگر ایشان مسلمان باشند باید اصول دین را قبول داشته باشند. که در این صورت در اصول دین دو اصل مهم و اساسی آمده یک ایمان به نبوت پیامبر و دو ایمان به امامت دوازه معصوم دیگر.همچنین داریم که یکی از راه های ارتباط خداوند وحی است که در نبوت پیامبر بدین گونه عمل میشد . اما درجه ای پایین تر از وحی الهامات و رویاهای صادقه میباشد که این دو برخلاف وحی هنز از مسیر های باز ارتباط با عالم غیب میباشد.از طرفی داریم که ادامه نبوت و امامت در ولایت فقیه قرار میگیرد . و این نکته  که ولی فقیه هم میتوند از طریق رویای صادقه درست نادرست را برخود معلوم کنداما باید این نکته را توجه داشت که این رویای صادقه و الهامات تنها برای فقیهان نبوده و در برخی موراد شامل انسان های عادی نیز میشود. حتی در برخی موارد معدود انسانهایی که ایمانی نیز نداشته اند رویای صادقه دیده اند، البته بیشتر در مورد مادیات. پس از این جهت نمیتوان به خواب آن مردی که در خواب مادرش راهنمایش بوده خرده گرفت . در ضمن جالب آن است این مرد در راس مملکت هم نبوده که باز جناب کروبی اشتباه کردند و فکر کردند او با خوابی که دیده الان میاد  و مملکت رو اداره میکنه. باید خاطر نشان کنم من نمیگویم که این مردی که آقای جنتی از او حرف به میان آورده راست گفته یا دروغولی لحن و کلماتی که جناب کروبی عنوان نموده اند لحن و کلام کلی بوده و اختصاص به کسی خاص نداشته بدین معنا که حتی اگر این خواب را خود آیت‌آلله جنتی میدیدند ، این کلمات برایشان هم مصداق پیدا میکرد .و یعنی اینکه حتی اگر ولی فقیه نیز این خواب راببینند نباید آن را به اداره مملکت ربط دهند. پس یکی بگوید مصداق عملکر رویای صادقه که واقعیتی انکار ناپذیر است چیست؟. مگر  نه آن که حال که در وحی بسته شده ، این رویای صادقه هست که راهنمای بشر جایز خطا در سر دوراهی هاست . 2- دومین نکته که برداشت جانبی من از سخانان است، این است که میگویم شاید حتمی در میان نمی‌اورم، چون شاید دروغ باشد و اتهامب ناروا ، ولی آنچه از ظواهر و سخنان ایشان پیداست، این است که ایشان مسلک روحانیت را بیشتر برای رسیدن به امور مملکتی برگزیده اند . اگر چنین باشد، یعنی ایشان (جناب کروبی) تمام راه های اصلی که می توان با رفتن در این لباس مقدس به آن پا نهاد را در نظر نگرفته اند وبه دنبال فرعی ترین چیزی که نه تنها با این لباس میتوان به آن رسید، بلکه با لباسهای دیگر نیز رسیدن به آن ساده است، رفته اند .و آن هم مملکت داری است.البته این را هم بگویم که تنها رهبریت میباشد که از اصلی ترین هدفهایست که با رفتن به این لباس میتوان به آن رسید. و خب معلوم است همه کس شرایط رسیدن به صلاحیت ان را ندارند. پس بیشتر کسانی که به این لباس مشرف میشوند، باطبع باید بدنبال عرفان، کلام، حدییث و این قبیل مسائل باشند. 3 - همان طور که دیدید  همین رویاهای صادقه و الهامات نیز از زبان کسانی به مردم منتقل شده که ملبس به لباس شریف روحانیت هستند . و همین روحانیان مردم را معتقد نگه داشتند که در خواب نیز خداوند راهنمایشان هست.پس به نکته ای دیگر نیز میرسیم و آن اینکه شاید. جناب کروبی به گفته های هم لباسی های خود اعتقادی نداردکه این امر دوباره این شک را بیشتر به طرف یقین میل میدهد که ایشان تنها هدفشان یا بهتر بگویم هدف اصلیشان در، ملبس شدن به این لباس مقدس، آموختن آموزه های ناب آن نبوده ، بلکه مملکت داری بوده  والسلام
دسته ها : سیاسی
دوشنبه یازدهم 4 1386
بنام خدا با سلام دوباره به دوستان تبیانی عزیز.مدتی بود نبودم. نبودم که نه،  بلکه بهتر آن است که بگویم فصل امتحانات بود و وقت نداشتم.خب معلوم است که مخالفان هم از این فرصت امتحانات و نبودن فریاد حمایت از دولت سوء استفاده کرده و بدون مزاحمت فریاد های عدالت خواهانه حامیان دولت،  افکار مسموم خود را به ملت پاک ایران تزریق میکنند ومردم را به کارهای نیک دولت بدبین.اما دیگر فرصتی پیدا نخواهند کرد و هر حرفشان جواب دندان شکنی از طرف حامیان دولت خواهد داشت. آنان،  این بار نیز حرف تازه‌ای را با نقاب دوستی اما طینت گرگانه میزنند . این بار نیز از نگرانیهای مردم سوء استفاده می‌کنند. این بار نیز از اقتصاد و  به خیال خود از قول اقتصاد دانان !!!! ابراز نگرانی می‌کنند. و در این میان چیزی که مرا خوشحال میکند این است که، پیش از آنکه از مردم انتظار همراهی داشته باشند، چشمشان به سوی قدرتهای کهنه و دستشان پیش سرمایه داران انگشت نما دراز شده . " و خدا دشمنانتان را از احمق ها قرار داده". همه شاهد هستید که می‌نویسند و میگویند، پنجاه اقتصاد دان (واقعاً عدد بزرگیست!!!!)، از عملکرد اقتصادی دولت ابراز نگرانی می‌کنند . پس واقعاً باید ترسید ، چون اینها که کم آدمهایی نیستند!!!! . اینها اقتصاد دان هستند. اصلاً یک نفر نیست که به اینها بگوید آیا یک ملت هفتاد میلیونی تنها پنجاه نفر اقتصاد دان نگران دارد . مطمئناً که درک بالای ملت ما به این اراجیف اهمیت نمی‌دهد و می‌توانند به وضوح دلسوزان خود و نظام را از منافقان و بد طینتان تشخیص دهند .واقعاً  حرفهایی در دلایل خود میزنند،  که در این زمانه به جرات می‌توان گفت: که بچه‌ای ده ساله نیز نیک و بد ان را می‌فهمد. مثلاً می‌گویند در اجرای اصل چهل چهار تعلل می‌شود. برایشان مهمترین قسمت این اصل هم خصوصی سازی است. آنها از عمومی سازی دولت که واقعاً نفع مردم درآن است در هراسند . ولی دیگر یک بچه ده ساله نیز  می‌داند که خصوصی سازی مد نظر این خیالبافان،  تولد  دوباره سرمایه داران فلج شده و تولدهای سرمایه دارن وابسته است. و در این میان چیزی نیست که دست پدر و مادرشان را در تامینشان بگیرد.به نظر من و در واقع همان نظری که از اسلام  و قرآن آموختم،  داشتن اموال خصوصی هیچ ایرادی ندارد‌ایراد در این جاست که میخواهند به مردم به زور تحمیل کنند، آن امولی که تا کنون در اختیار دولت یا تحت همایت دولت بوده و اداره میشده و نفعش به همه میرسیده ، حال باید بین افرادی حقیقی تقسیم شود، چون ارث پدریشان بوده که از آن دور بوده اند !!!!!!. اما دولت می‌خواهد این امول  را تحت همایت و اداره تمام ملت در آورد که مانند قبل همچنان نفعش همه را در بر گیرد . در این میان قانونهایی هم به تصویب خواهد رسید که افراد نیز بتوانند با آزادی بیشتری با سرمایه خود کار کنند و از آن بهره برند، حتی ثروت اندوزند. اما مردم را گزندی نرسانند. من که در برابر رئیس این دولت شاگردی بیش نیستم . ولی میتوانم بفهمم، وقتی که  احمدی‌نژاد با شجاعت پیشنهاد مناظره می‌دهد و این پنجاه!!!!! اقتصاد دان !!!!!! با نهایت بزدلی تخفیف میخواهند و مباحثه‌ای کتبی، واقعاً چیزی که از آنها و قدرتشان میشود فهمید،  این است که در دوران ابتدایی یادگیری اقتصاد قرار دارند، که هنوز نمی‌توانند  امتحانی شفاهی را بپذیرند و ملتمسانه از  استاد خود تقاضای امتحان کتبی می‌کنند ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!!والسلام
دسته ها : سیاسی
چهارشنبه ششم 4 1386

بنام خدا

صلابت احمدی نژاد

دوباره سلام چون مطلبم ادامه مطلب قبلی استدیدیم بالاخره جناب آقای احمدی نژاد به انتقادات بی مورد از خود و دولتش پاسخ داد.آن هم چه پاسخی، پاسخی که در آن نیاز نبود فرد دیگری ایشان را یاری دهد.بله ایده آل ترین حالت اینه که تصور کنیم از غرب هراس در دل برخی ایجاد شدهشاید هم از سرمایه دارها هراسی است.!!!!جناب هاشمی رفسنجانی خیلی نگران عدم اجرای اصل 44 شدند؟؟؟؟!!!!این نگرانی ایشان جای تعجب و سوال دارد. مگر ایشان نبودند که در دولت خود مخالف خصوصی سازی بودند . حرفهای احمدی نژاد هم موئد این امر استپس اکنون ایشان باید نگران حرکت خصوصی سازی که در دولت احمدی نژاد با کیفیت بهتری عمل میشود باشند و نه نگرانی موهومی ایشان از عدم اجرای اصل 44حال که ایشان این نگرانی های تعجب برانگیز را  از خود ابراز میدارند، باید دید که احمدی نژاد از نظر ایشان کجای کار را اشتباه عمل کردند.نمیتوان گفت که جناب هاشمی رفسنجانی بلا نسبت ایشان دروغ به عرض مردم رساندند.حال اگر ایشان دروغ نمی گویند و احمدی نژاد هم اصل 44 را اجرا میکند، پس اختلاف نظر میان این دو چهر در چیست؟ تنها چیزی که در این جا میتواند جواب پرسش ما باشد، اختلاف نظر این دو در مصادیق خصوصی سازی است.آن طور که همه  می گویند، همه یعنی نه عوام، بلکه همه خواص البته آنهایی که مغرض نباشند.این است که جناب هاشمی می گویند باید در خصوصی سازی قدرتمندان را در نظر داشت و پستهای دولتی که قرار است به بخش خصوصی داده شود تنها به عده ای تعریف شده در این بخش داده شود. عده ای که با ثروتشان به قول اقتصادیون مادی گرا نظام اقتصادی ایران را در دست دارند. باید مواظب بود تا خدای نا کرده کسی به این سرمایه داران نگوید بالای چشمت ابروست. و گرنه اینها میروند تمام ثروتشان را خارج میکنند و اقتصاد ایران از هم میپاشد.اما مگر جناب هاشمی روحانی نیستند؟، مگر با قدرت خدا بیش از دیگر مردم آشنایی ندارند؟، بنا به تخصص روحانیتشان. پس این ترس چرا در ایشان احساس میشود؟(البته اگه ایده آل فکر کنیم).علت این ترس به نظر من این است(البته اگر ترسی در میان باشد) که ایشان در شروع کار خود در 16سال پیش یادشان رفته در کارشان حسابی هم برای عظمت خدا باز کنند. در عوض برای اینکه اطمینان حاصل کنند روی کار قرار می گیرند حسابهای مختلفی (مادی و معنوی!!!!!!!!!) برای افراد احزاب باز کردند. خوب طبیعی است که با روی کار آمدنشان باید این حسابها در نظر گرفته شود. پس اگر خصوصی سازی لازم است چه کسانی ارجح تر از این افراد و احزاب.اما در عوض احمدی نژاد به کسی قول نداد و یادش بود که حسابی، آن هم به قیمت آبرو برای خدا در راهش باز کند. پس در خصوصی سازی که پیش خواهد گرفت نه فرد و نه گروهی جای اعتراض به ایشان را نمیبیند.اما سوالی دیگر مطرح میشودو آن سوال اینکه آنهایی که در 16 سال پیش توقعی از دولت نداشتند و میخواستند کار و کسبیبا دست خود را بیاندازند و جزء گروهی هم نبودند . چرا با اینکه کمک هم به این افراد نشد اجازه پیشرفت هم به آنها داده نشد.جواب این سوال رو من از سالها قبل و مخصوصاً در آستانه انتخابات اخیر از زبان سیاسیون منتقد روش هاشمی شنیدم و همچنین در جواب با صلابت احمدی نژاد. به نظر هم میرسد جواب کاملاً درستی باشدو آن این که باز در همان علم اقتصاد مادی گرای غربی گفته شده عوام مردم  را بسته به نوع فرهنگشان باید در دو حالت نگه داشت حالت اول برای مردمی است که فکر مساوات برای همه را ندارند . مثل مردم اروپا، مردمی که فکر میکنند باید شاهی باشد یا رئیس جمهوری باشد که به آن تعظیم کنند و او وضع مادی مرفه تری داشته باشد . برای این گروه از مردم که راضی هستند باید ثروت داد، باید رفاه داد تا صدایشان در نیاید(البته اگر صدایی در کار باشد).اما گروه دومی از مردم هستند که فرهنگشان میگوید زیر بار تبعیض نروند . مانند مردم ایران . برای این مردم اگر رفاه فراهم کنی چون فکر دارند و فکر میکنند همیشه خود را مقایسه میکنند و حتی در رفاه هم اگر مرفه تری ببینند صدایشان بلند میشود. پس برای این مردم خطرناک است که رفاهی فراهم شود، غربیها گفتند در مواجهه با این مردم باید آنها را در حالت حداقل نگه داشت . تا نا توان بمانند تا خدای ناکرده بر علیهتان نشورند.خب کسی که این اعتقاد غربی ها را قبول کند وقتی ببیند مخالف آن رفتار میشود، مخصوصاً اگر قبلاً ابهتی داشته باشد که کسی آن را نشکسته باشد، مسلماً در مواجهه با سیاست مخالف خود نمیتواند تحمل پیشه کند و مانند حال واکنش شدید که نشان دهنده عدم تحمل است از خود بروز میدهد..... .والسلام    

 

دسته ها : سیاسی
پنج شنبه هفدهم 12 1385
X